۱.۶.۸۸

وقت خوب مصائب

به وقت خوب مصائب درود بفرستیم

سفارش ست، وگر دیر و زود بفرستیم

خطر کنیم و سری را به باد بسپاریم

سفر کنیم و سلامی به رود بفرستیم

بجز خدا همه از حال خلق باخبرند

بیا برای خدا هم شنود بفرستیم

که بود این که به ما خیره بود آخر کار

به­ جاش برکه به چشم کبود بفرستیم

ضرورت ست چو در نقشه­ ها گرفتاریم

غلط­ زنان گره بر تار و پود بفرستیم

به حکم مفتی ما باغِ دین به بار نشست

خریم اگرچه، به شکرانه کود بفرستیم

چه جای خون جگر، مملکت گلستان ست

اگرچه فاتحه جای سرود بفرستیم

زبان سرخ تو بر باد می­ دهد سر "سبز"

بیا به رمزِ دل از سینه دود بفرستیم.



۳ نظر:

حميد گفت...

خانه ظلم و ستم وه كه چه آباد شده /
به جز آن خانه‌اي آباد نبايد باشد

شیرین گفت...

بیا برای خدا هم شنود بفرستیم...
عالی بود

مرغ یک پا گفت...

مملکت گلستان است فقط کمی
به مصائب ما هم التفات کنید