۱۵.۵.۸۸

باید رید

بعد از اين بر وطن و بوم و برش بايد ريد
به چنين مجلس و بر کر و فرش بايد ريد

در حقيقت در عدل، ار در اين بام و درست
به چنين عدل و به ديوار و درش بايد ريد

آن که بگرفته از او تا کمر ايران گه
به مکافات، الا تا کمرش بايد ريد

پدر ملت ايران، اگر اين بي پدر است
به چنين ملت و گور پدرش بايد ريد

به مدرس نتوان کرد جسارت اما
آنقدر هست که بر ريش خرش بايد ريد

اين حرارت که به خود احمد آذر دارد
تا که خاموش شود بر شررش بايد ريد

شفق سرخ نوشت آصف کرماني مرد
غفر اله کنون بر اثرش بايد ريد

آن دهستاني تحميلي بي مدرک و لر
بهر اين ملک، به نفع و ضررش بايد ريد

گر ندارد ضرر و نفع مشيرالدوله
از نوک پاش الي فرق سرش بايد ريد

گر رود موتمن الملک به مجلس گاهي
احتراماْ به سر رهگذرش بايد ريد

میرزاده عشقی

۲ نظر:

حوا گفت...

ما از "متروکه"گی در آمدیم

پسر بالغ گفت...

دستت درد نگرفت انقدر طولانی نوشتی ؟