۳۱.۴.۸۸

اخراجی ها

بسیار جالب و متأثر کننده است که می بینم عده­ ای که تا پیش از این سینه چاک احمدی نژاد بودند امروز حتی حق انتخاب معاون اولش را به وی نمی دهند. از چند دیدگاه این مسئله مورد توجه است. اول اینکه این آقایان چه کاره هستند که رئیس جمهور 25 میلیونی را از طبیعی ترین حقش که انتخاب دستیاران و افراد مورد اعتماد خود است باز می دارند و در این جو متشنج که عده ای در کناره زمین مترصد اشتباهات دکتر هستند تا وی را به ناحق به استهزا بگیرند و نالایق بخوانند، هیزم به کوره دشمن می ریزند؟
دوم اینکه بی شک این افراد که اتفاقاً در خوب موقعیتی خود را نشان دادند، تا پیش از این طمع به پستی یا مقامی داشتند و بوی کباب به مشامشان رسیده بود، غافل از اینکه در دولت کریمه جایی برای چاپلوسان و حریصان به قدرت نیست. دولت احمدی نژاد دولت شایسته سالار به معنای واقعی است. کسانی که امروز در تریبون مجلس یا روزنامه شان مشایی را انتخابی ناشایست می دانند آگاه باشند که اگر موسوی هم بر فرض محال به کرسی ریاست جمهوری تکیه می زد و به آنها میزی و مقامی پیشنهاد می داد، آنها با ولع می پذیرفتند. چه خوب است که دشمنان زود دستشان رو می شود و این به برکت و لطف خداست. اخراجیهای بعدی همانانی هستند که امروز سنگ جلوی پای احمدی نژاد می گذارند و لابد فردا کوه.
نکته سوم اینکه کسانی که در انتخاب احمدی نژاد تشکیک می کنند، بدانند که در درجه اول به رهبری شک کرده اند و در درجه دوم به رای 25 میلیونی مردم. کسانی که به انتخاب مشایی به معاون اولی اعتراض دارند در واقع خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه در جبهه حامیان موسوی قرار گرفته اند که هنوز نمی دانند 13 میلیون نصف 25 میلیون است. نکند این آقایان هم مدعی اند در انتخابات تقلب شده که حالا اینطور به احمدی نژاد می تازند؟
در پایان باید بگویم که من احساس خطر می کنم. زیرا نگران هر چه تنها تر شدن احمدی نژادم و اینکه اطرافش را افرادی گرفته اند که هیچ تمکینی از رای و نظرش ندارند. ماجرای صفین را به یاد دارید؟

هیچ نظری موجود نیست: